محل تبلیغات شما

 

هدف زندگی شناخت خود » است.

خود » ، کهن الگویی است که نمایانگر تعالی همه ی تضادهاست.

اگربه طریقی وجوه شخصیتی مان به تساوی ابراز شود. آن وقت است که هم، زن هستیم هم مرد و در عین حال هیچ کدام نیستیم.

هم ایگو هستیم و هم سایه و در عین حال هیچ کدام نیستیم.

هم خوب هستیم و هم بد و در عین حال هیچ کدام نیستیم.

هم آگاه هستیم و هم ناخودآگاه و در عین حال هیچ کدام نیستیم.

هم یک فرد هستیم و هم کل خلقت و در عین حال هیچ کدام نیستیم.

و در این حالتِ بدون تضاد، دیگر انرژی روانی که محرک تمام اعمال ما در زندگی است به صفر خواهد رسید. پس حرکات ما کند خواهد شد.

در واقع پس از آن، مدت زیادی نیاز به حرکت نخواهید داشت.

برای آن که مسئله اسرار آمیز نشود، به این مرحله به عنوان یک مرکز جدید، یایک وضعیت متعادل تر برای روان تان فکر کنید.

 

همه ما در جوانی، روی ایگو تمرکز می کنیم و نگرانِ ابتذالِ نقاب اجتماعی مان هستیم. نگران اینکه از بیرون، چه شکلی به نظر میرسیم.

وقتی سن بالا می رود( فرض بر این که همان قدر که باید رشد روانی داشته باشیم) آنگاه با عمق بیشتری روی خود » تمرکز می کنیم و به مردم و به زندگی و حتی به خود » کائنات و خالق آن نزدیک تر می شویم. کسی که خود » را بشناسد عملا ً خود خواهی کمتری خواهد داشت.

منبع : مکتب زوریخ

 

 

پی نوشتها: 

1) چنانچه ملاحظه میشود، تعریف خود » یا self  در مکتب روانشناسی زوریخ بسیار شبیه به تعریف تجرد یا انسان مجرد یا انسان کامل در عرفان عملی است لذا مطالعه این مکتب در کنار مطالعه قرآن و احادیث مفید خواهد بود. این دوتای آخری ضروری هستند تا خداوند حی قیوم در لابه لای متون علمی  فراموش نشود.

2)  اگر چه تعاریفی مختصر را در زیر آورده ام اما برای فهم بهتر کلمات تخصصی بکار رفته در متن بالا لطفا به دایره المعارف اصطلاحات روانکاوی اعماق (Deep psychology) نوشته کارل گوستاو یونگ (Carl Gustav Jung) و هم مکتبهای ایشان مراجعه فرموده و به دنبال کلمات زیر بگردید:

آنیما: زنِ درونِ مرد

آنیموس: مردِ درونِ زن

ایگو: من یا آن تصویری که یک انسانِ نابالغ از خودش دارد(بلوغ روانی منظور است نه فیزیولوژیک. ممکن است 90 سال عمرکنیم اما هرگز به بلوغ روانی نرسیم)

سایه: بدآیندهای منکوب شده ذهن یک فرد که در محبسی درون ناخودآگاه زندانی هستند

آرچه تایپ: کهن الگو یا عناصر اصلی ذهن ناخودآگاه جمعی

ناخودآگاه جمعی: ناخودآگاهی که بین همه انسانها از یک قوم و قبیله و یا یک نژاد و فرهنگ و در حالت کلی بین همه ابنا بشر مشترک است

نقاب: آنچه به صورت زده ایم تا دیگران فکر کنند که ما آن هستیم و ایگوی ما را نشناسند.

خود: مرکز اصلی روان انسان.  واقعیت یک فرد که نیل به آن منشع آرامش و س اوست. یونگ آن را تصویر خدا» مینامید. برای توضیح بیشتر به اینجا مراجعه فرمایید.

 

 

 

تعریف خود، در مکتب زوریخ SELF definition, at the Zurich Club

امر به خودشناسی در شعر بابا افضل کاشانی The order to consciousness in the poetry of Baba Afzal Kasha

نظر من در مورد نظر یونگ در مورد خداوند! !My opinion about Yung's opinion about God

هم ,» , ,یک ,کدام ,نیستیم ,و در , خود ,خود » ,عین حال ,در عین

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها